به گزارش خبرنگار زمان اقتصاد، با بهبود چشمانداز مذاکرات هستهای میان تهران و واشنگتن، برخی رسانههای داخلی و خارجی طی روزهای گذشته از بازگشت شرکتهای آمریکایی و سرمایهگذاری آنها در ایران در صورت حصول توافق احتمالی سخن گفتهاند. حتی از ارقامی مانند هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی سخن به میان آورده شده است.
مسعود پزشکیان رئیسجمهوری ایران نیز هفته گذشته از عدممخالفت اصولی مقام معظم رهبری با چنین سرمایهگذاری خبر داده و اعلام کرد که تهران از ورود شرکتهای آمریکایی به ایران استقبال خواهد کرد.
اما در تازهترین اظهارنظرها، اندیشکده مشهور کوئینسی آمریکا افزایش مراودات تجاری میان تهران و واشنگتن را به سود هر دو طرف دانسته و به درستی، توسعه سرمایهگذاری آمریکا در ایران را بهترین تضمین برای عدمخروج واشنگتن از توافق احتمالی با ایران دانسته است؛ موضوعی که در قالب بازدارندگی اقتصادی پیشتر توسط خبرگزاری زمان اقتصاد به آن پزداخته شده و صحت چنین ادعایی نیز اثبات شده است.
فارغ از اینکه آیا اساسا توافق صورت خواهد گرفت یا نه و اینکه آیا در صورت توافق، شرکتهای آمریکایی و اروپایی مایل به سرمایهگذاری در ایران خواهند بود یا خیر، این سوال مطرح است که موانع سرمایهگذاری شرکتهای بین المللی در ایران چیست؟ آیا این موانع به اندازهای جدی هستند که بتوانند جلوی چنین سرمایهگذاری را بگیرند؟
در ادامه سعی خواهیم کرد به کلیات این موانع اشاره کنیم. اما به دلیل طولانی بودن این بحث مهم، سعی خواهیم کرد اهم این موارد را در قالب چند گزارش مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
نخست - ثبات اقتصادی، پیش شرط رشد سرمایهگذاری داخلی و خارجی
مهمترین مشکلی که پیش روی هرگونه سرمایهگذاری در ایران وجود دارد، مسئله بیثباتی اقتصادی و نوسان شدید قیمت ارز است. این نوسان اساساً سرمایهگذار را از محاسبه تخمینی سود و زیان در ایران باز داشته و باید با چشم بسته به سرمایهگذاری بپردازد. چراکه ممکن است درست مانند یک قمار، سرمایه وی ظرف مدت کوتاهی چند برابر شده یا بخش عمدهای از آن نابود شود.
به عنوان مثال، اگرچه همه مردم از کاهش چشمگیر قیمت دلار از کانال ۱۰۵ هزار تومان به نزدیک کانال ۷۰ هزار تومان شاد به نظر میرسند، اما حقیقت امر این است که حتی ریزشهای ناگهانی قیمت ارز نیز سرمایه بسیاری از مردم را نابود خواهد کرد. تصور کنید شرکت واردکنندهای که از دلار با نرخ بازار آزاد برای واردات کالا از خارج استفاده میکند، دو هفته پیش کالایی را با دلار ۱۰۵ هزار تومان وارد کشور کرده و اکنون ارزش آن کالا بیش از ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید قیمت خورده است. چه کسی این ضرر سنگین را جبران خواهد کرد؟!
برعکس، شرکتی را تصور کنید که تنها به دلیل نوسانات نرخ ارز و بحرانهای پی در پی در سیاست خارجی ایران طی سالهای اخیر چند روزی دیرتر از زمان مورد برنامهریزی کالای خود را ثبت سفارش خواهد کرد و طی همین چند روزه با رشد دیوانهوار قیمت ارز مواجه میشود. در حقیقت ظرف مدت کوتاهی توان خرید وی به دلیل سقوط ارزش ریال با بحران مواجه خواهد شد.
باید در نظر داشت که ارز رسمی کشورها چیزی شبیه به یک میم کوین در بازار کریپتو نیست که نوسانات شدید را تحمل کند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که ایجاد چنین فضایی اساساً چیزی جز رکود گسترده در پی نخواهد داشت. چراکه بازار عرضه و تقاضای ارزی با انتظارات تورمی رابطهای مستقیم دارد و به سادگی دچار نوسان میشود.
برای اثبات این مدعا کافی است رفتار عمومی در دوران افزایش افسار گسیخته قیمت ارز در بازار کشور را بررسی کنیم تا متوجه شویم که هر چیزی جز ریال برای مردم جذابیت سرمایهگذاری داشته که این موضوع ناشی از شکلگیری فضای ترس ناشی در بازار است.
در فضای تورمی جامعه عموما مردم به دنبال سپرهای محافظ در برابر کاهش ارزش داراییهای خود دارند. این موضوع نیز ارتباطی چندانی با ویژگیهای جامعه شناختی یک ملت ندارد و اصلی پذیرفتهشده در تمام جوامع است. افزایش قیمت جهانی طلا به سطحی بیسابقه طی ماههای گذشته به خوبی این مدعا را ثابت میکند که نه تنها در ایران، بلکه حتی در بزرگترین اقتصاد جهان یعنی آمریکا نیز افزایش ترس از شکل گیری تورم و رکود، تا چه میزان تقاضا برای طلا را افزایش داد.
بدیهی است که در چنین شرایطی ورود سرمایه به بازارهای داخلی یک کشور درگیر تورم سنگین از جمله بازار بورس، سپردهگذاری در بانکها و صندوقهای درآمد ثابت و در مجموع تولید، جذابیت خود را از دست خواهد داد و باید این حقیقت را نیز پذیرفت که به صورت دستوری نیز نمیتوان داراییهای مردم را به سمت این بازارها هدایت کرد.
بدیهی است که با ایجاد ثبات در فضای اقتصاد داخلی، کنترل تورم، زدودن فضای ترس از بازار، داراییهای مردمی نیز به صورت خودکار به بخش تولید روانه خواهد شد و نیازی به مکانیزمهای ابداعی و غیراصولی نیست.
باید به این نکته اشاره داشت که ایجاد ثبات در نرخ ارز حتی بیش از کاهش یکباره آن برای آرام ساختن فضای اقتصادی کشور مورد نیاز بوده و ذکر این نکته نیز ضروری است که نوسانات شدید ارزی چه از نوع افزایش قیمت دلار به کانال بالای ۱۰۰ هزار تومان و چه ریزش ناگهانی آن به کانالهای فعلی، تنها تولیدکننده و سرمایهگذار را دچار ورشکستگی و ناامیدی خواهد کرد. همچنین، عمده فروشندگان به دلیل ترس از زیان احتمالی علاقهای به فروش کالای خود نداشته که علاوه بر ایجاد نقصان در بخشهای مختلف اقتصادی به ویژه کشاورزی و صنعت (مانند احتکار خودرو در پارکینگ خانهها یا انبار کردن برنج برای افزایش قیمت)، منجر به ایجاد رکود گسترده خواهد شد.
حال آنکه ثبات اقتصادی برای سرمایه گذاران خارجی از حساسیت بیشتری برخوردار بوده و عمده کشورهای در حال توسعهای چون هند، ویتنام، مالزی و… پیش از جذب سرمایه گذار خارجی، ابتدا امنیت اقتصادی داخلی خود را سامان دادهاند تا از این طریق، میزان امنیت سرمایه شرکتهای خارجی را نیز افزایش داده و نهایتاً نظر موافق آنها برای جذب سرمایه را جلب نمایند. بدیهی است تا زمان عدمایجاد ثبات اقتصادی در کشور، قادر به جذب سرمایهگذار خارجی به ایران نخواهیم بود و مطرح شدن مباحثی چون سرمایهگذاری هنگفت خارجی آمریکا یا هر کشور دیگری در کشورمان بیشتر به طنزی تلخ خواهد ماند.
انتهای پیام/
نظر شما